یه نشونه توی چشماته که واسه من مقدسه
که واسه من آروم جونه
تو ندونستی که همیشه قلب من واسه تو بی قراره
همیشه بازی گرفتی همه حرفای دلمو
چی بگم که تو از حرفای من خسته بودی...
زندگی آغازیست با غصه هایی بی نهایت
با دردهای عمیق ابدی
وهمچنان باقی ست
هر چند کوشا و پر تلاش اما زمانی که قلبی گرفت و دلی شکست همه چیز پایان می یابد چنانچه توبخواهی و یا آنکه نخواهی زمان همیشه آنگونه که ما می خواهیم پیش نمیرود اما و دیروز واما امروز و اما فردا .....
هر کدام دادرای خاطره ای هستند که گاه باقی می ماند و گاه نه
و اکنون
پایان
کاش هرگز آغازی نبود.
به نام خدا
تصمیم گرفتم با تمام تلاشم درس بخونم تا موفق باشم
خدایا کمکم کن که تو تمام پناه همه ای
به نام خدایی تنهاییم
سلام امروز بد جور دلم گرفته واسه چی نمیدونم مامانم هم زنگ زد امابازم ....
خداجون کمکم کن تا بتونم دوری رو تحمل کنم آخه خیلی سخته هرچند خودمو با درسا سر گرم می کنم.
یا حق
2شب پیش یه دفعه این شعر به ذهنم رسید اما میدونم که تقریبا"
نصفه مونده چکار کنم تازه کارم هرچی فکر کردم بقیه ش نیومد....
شکایت می کنم از تو پیش خداوند
اگر امشب تو بخواب من نیایی
میرم میشینم روی ابرا
تا تورو ببینم من یواشی
میگم بیا دل و دیده پر ز خون شد
میگی اگه نداشتم کاری
نمی دونم چرا تو بی وفایی
مگر رسم عاشقی را نمی دانی
نه ردی نه نشونی
فقط دارم از تو یک پیغام
اگر وقت کردم میام به دیدار
کاش کسی بفهمد زندگی بعد از بن بست نیز ادامه دارد.زندگی آغازیست در پس پایان ظاهری آن وآغازیست در کنار آنانکه دوستشان داریم