-
پیمان ابدی هم پر کشید
جمعه 18 اردیبهشتماه سال 1388 11:31
پیمان ابدی بدلکار فیلمی چون هشدار برای کبری ۱۱ و .... روز چهارشنبه هنگام کار بر روی فیلم و صحنه بدلکاری جان به جان آفرین تسلیم کرد .روحش شاد و یادش همیشه گرامی.
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1388 11:11
به نام خدایی که زیباست وزیبایی آفرید به نامش وبه یادش شعری که امروز قرار میدم تکه از شعرهای زیبای شاعر همشهریم آقای سید حسن علیزاده دفتر آفرینش و آدم است. این منم من در قفس ای تو با من هم نفس این منم من در هوا ای تو با من همنوا این منم من زمین ای تو با من همنشین
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 22 فروردینماه سال 1388 11:13
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 22 فروردینماه سال 1388 11:11
-
تولدم مبارک
شنبه 22 فروردینماه سال 1388 11:09
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 22 فروردینماه سال 1388 10:55
به نام خدا با اینکه فردا تولدمه هیچ احساسی ندارم و فقط آرزو می کنم دانشگاه قبول بشم
-
هر روزتان نوروز
چهارشنبه 28 اسفندماه سال 1387 10:23
-
عاشقی
سهشنبه 20 اسفندماه سال 1387 10:32
این شعر عارف و فکر کنم که خیلیا شندن ولی یه بار بخونیدش بزار تنها باشم تنها بمیرم دیگه از درد وغم آروم بگیرم برم پیدا کنم یه جای خلوت بشینم اشک بریزم تا قیامت برم پیدا کنم یه جای خلوت بشینم اشک بریزم تا قیامت برو ای دل بخواب که وقت خوابه سلام تو همیشه بی جوابه به توبی دست و پا از من نصیحت اگه عاشق بشی خونت خرابه چرا...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 4 اسفندماه سال 1387 11:43
-
خدایا من تورو دارم برس به دادم
پنجشنبه 1 اسفندماه سال 1387 10:54
دل من خیلی وقته که اینجا تنهاست داره پرپر میزنه تو باغ دیگست دارم از غصه میمرم دردمو به کی بگم من دارم از اینجا میرم من دارم اینجا میمرم کاش باورت بشه تو که دیگه جونی برام نمونده اینجا کاشکی اینبار باورت بشه تو که دیگه از زندگی سیرم آره من دیگه بد جور بریدم دیگه به آخر خط رسیدم نمیدونم چرا نمی شنوی تو صدامو نمیدونم...
-
اشک عاشق
پنجشنبه 1 اسفندماه سال 1387 10:29
یا حق قطره دلش دریا می خواست،خیلی وقت بود که به خداگفته بود. هر بار خدا می گفت:از قطره تا دریا شدن راهی است بس طولانی، راهی از رنج ، عشق وصبوری هر قطره را لیاقت دریا شدن نیست. قطره عبور کرد و گذشت . قطره پشت سر گذاشت . قطره ایستاد و منجمد شد .قطره روان شد و راه افتاد . قطره از دست داد و به آسمان رفت هربار چیزی از رنج...
-
بدون شرح
سهشنبه 10 دیماه سال 1387 21:59
-
از زندگی لذت ببرید
دوشنبه 9 دیماه سال 1387 10:51
از زندگی لذت ببرید... 1.به تماشای غروب آفتاب بنشینید، 2.بیشتر بخندید 3.کمتر گله کنید، 4.با تلفن زدن به دوستی قدیمی او را غافل گیر کنید، 5.هدیه هایی را که گرفته ایدبیرون بیاورید شاید بتوانید از آنها استفاده کنید، 6.دعا کنید، 7.در داخل آسانسوربا آدمها صحبت کنید، 8.هر چند وقت نفسی عمیق بکشید، 9.لذت عطسه کردن را حس کنید،...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 29 آبانماه سال 1387 12:01
آهای آشنای کوچه های بی کسی گاهی تو مرا یاد کن... حتی با یک لبخند... لبخند تو زیباست.
-
منوشعرام
شنبه 25 آبانماه سال 1387 11:09
...............اینم یه دلنوشته دیگه از من............... پنجره ها بازند مثل یک رویا مثل یک آغاز در شب بارانی امروز از آن من است امروز مال من است آنچه هست سهم من از بود ونبود یک دنیاست رویای من گرچه تلخ گرچه شیزین مثل پنجره ها زیبایند پنجره ی من متبلور از یاد تواند آری آنچه می ماند تویی پنجره ی من ذهن من است.
-
مرداب زمان
شنبه 25 آبانماه سال 1387 11:07
....مرداب زمان..... کاش شادیهامان پایدار گریه هامان گذرا بود کاش کسی بود که می پرسید تو به چه می گریی تو به چه می خندی من با همه،همه با من تنها تو با من و من با تو تنها نه کسی پرسید،نه کسی خندید،نه کسی گریست همگی رفتند؛همگی مردند در این مرداب زمان و در آن مرداب همگی تنها همگی مردند همه با هم دشمن همه نالان از هم همه...
-
دلنوشته من
شنبه 25 آبانماه سال 1387 11:03
سلام این جدیدترین دلنوشته من هستش من بنده ای پر گنه آمده تاکه گدایی ازتوکند آمده تاکیسه اش راپر کنی آمده تا دلش آرام کنی خواسته تادلش آرام کنی خواسته دلتنگی اش را کم کنی خواسته تازخمش را مرحم کنی گفته ام این بود: خدایا جوابم را بده تاکه دل آرام کنی تااز این پس بنده ات از تو بجوید هر چه را تا که با یادت قلبش را آرام...
-
وداع
شنبه 26 مردادماه سال 1387 21:19
اگر دوتا باشند، دو تایند چنان که دو پای خشک پرگار روح تو پای ثابت است، بی نشان از حرکت،اما نجنبند اگر آن پای دگر حرکت آغاز کند. و هر چند که در مرکز ایستاده است، اما آنگاه که پای دیگرتا دور دستها می رود، این یک خم می شود و گوش می سپرد منتظر، و چون آن پا به جای خود باز گردد،صاف می ایستد، چنانکه تو با من، که باید همچون...
-
دلم خواست...
چهارشنبه 23 مردادماه سال 1387 22:05
با سلام به همه دوستان امیدوارم همواره شاد و پیروز باشید. شعر زیر از نوشته های خودم وبا تصحیح یکی از دوستان است. خواهم رفت به شمال یاکه جنوب نمی دانم اما ........ خواهم رفت تا که باشم آزاد آنجا وسفز خواهم کرد راه شادی دارم در رو میروم آنجا که باران به صداقت می بارد آفتاب به متانت می بارد باغش به ترانه زیباست می روم...
-
یک حکایت...
چهارشنبه 23 مردادماه سال 1387 22:03
حکایت انسان روزی انسان زیر درختی نشسته بود رو به خدا کرد و گفت: ای خدا می خواهم از تو در خواست کنم. خدا فرمود : بگو آنگاه انسان گفت: از تو میخواهم سر پناهی به من دهی تا از گزند گزند طبیعت در امان باشم. ملک خانه ای به او عطا کرد. انسان مدتی در آن زندگی کرد و باز زو به خدا کرد و گفت: آنچه به من دادی چون قفسی است ومن در...
-
بر آستان وفا
سهشنبه 22 مردادماه سال 1387 19:01
کجایی ای که دلم بی تو در تب و تاب است چه بس خیال پریشان به چشم بی خواب است به سکنان سلامت خبر که خواهد برد که باز کشتی ما در میان غرقاب است ز چشم خویش گرفتم قیاس کار جهان که نقش مردم حق بین همیشه بر آب است به سینه سر محبت نهان کنید که باز هزار تیر بلا در کمین احباب است ببین در اینه داری ثبات سینهی ما اگر چه با دل...
-
کوجولو
شنبه 19 مردادماه سال 1387 13:29
-
حالا...
شنبه 19 مردادماه سال 1387 13:27
حالا چرا؟ آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا؟ نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر این میخواستی حالا چرا؟ عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست من که یک امروز مهمان توام فردا چرا؟ نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟ وه که با این...
-
عشق
شنبه 19 مردادماه سال 1387 13:24