پیمان ابدی بدلکار فیلمی چون هشدار برای کبری ۱۱ و .... روز چهارشنبه هنگام کار بر روی فیلم و صحنه بدلکاری جان به جان آفرین تسلیم کرد .روحش شاد و یادش همیشه گرامی.
یا حق
قطره دلش دریا می خواست،خیلی وقت بود که به خداگفته بود.
هر بار خدا می گفت:از قطره تا دریا شدن راهی است بس طولانی، راهی از رنج ، عشق وصبوری
هر قطره را لیاقت دریا شدن نیست.
قطره عبور کرد و گذشت . قطره پشت سر گذاشت .
قطره ایستاد و منجمد شد .قطره روان شد و راه افتاد . قطره از دست داد و به آسمان رفت هربار چیزی از
رنج و عشق و صبوری آموخت .
تا روزی که خدا گفت : امروز روز توست .
روز دریا شدن.خدا قطره را به دریا رساند.
قطره طعم دریا را چشید،طعم دریا شدن را.
اما.......روزی قطره به خدا گفت : از دریا بزرگتر آری از دریا بزرگتر هم هست؟
خدا گفت: هست.
قطره گفت پس من آن میخواهم.
بزرگترین را بی نهایت را.
خدا قطره را برداشت و در قلب آدمی گذاشت
و گفت اینجا بی نهایت است.
آدم عاشق بود .دنبال کلمه ای می گشت تا عشق را توی آن بریزد.
اما هیچ کلمه ای توان سنگینی عشق را نداشت ،آدم همه ی عشقش را توی یک قطره ریخت.
قطره از قلب عاشق عبور کرد وقتی از چشم عاشق چکید.
خدا گفت:
حالا تو بی نهایتی،چون عکس من در اشک عاشق است.