وقتی حرفی نماند برای گفتن و گوشی نباشد برای شنیدن
رفتن بهانه خوبی است برای نماندن
وقتی صبرت تمام شد برو
رفتنت دل می شکند اما ماندنت غرور می شکند
دل بشکنی بهتر است
تا
با ماندنت غرور آدم را بشکنی .
زخم دل را مرهم می گذارند با خاطراتت
اما غرور را مرهمی نیست
دل را بشکن و برو .
به نام او
سلام
4سال پیش وقتی وبلاگمو ساختم که دانشگاه قبول نشده بودم این وبلاگ شد جایی برای تنهایی من ودلتنگیهام اما امروز که اینها رو مینویسم 3 سال از دانشجو بودنم گذشته و با کمک خدا ترم پاییز ترم آخرم هستش امیدوارم یه روزی پایان تحصیلات دوره ارشد و دکترامو بنویسم.
به نام او
یه شعر جدید از خودم
امشب همه موسیقی جهان می تراود از چشمان تو
شاید بشنوم من امشب ترانه ای از لبان تو
امشب همه واژهها می آیند به پابوس تو
امشب همه دنیا بامن می آیند به دیدار روی تو
همه واژههایم شده سرمشق تکرار گفتار تو
شاید که ندانی که دلم چدر تنگ است برای دیدار تو